Sayeh ‌

دفاعی نهم. درس 3 دفاعی نهم

حلاصه کتاب وسنی از سعید تشکری رو میخواستم لطفا هرکسی خونه خلاصه ش رو در حد سه خط بگه معرکه میزنم

جواب ها

دریا👻 هستم

دفاعی نهم

بفرمایید🙂💎 سینمایش که سوخت، چوب حراج زد به ارث پدری و خانه‌باغش را هم فروخت تا سینمایش را از نو بسازد. از پنج‌راه ابومسلم افتاده بود توی کوچه پس‌کوچه‌های بن‌بست و خاکی سمزقند. به سال نکشیده سینمایش را دوباره سرپا کرد، اما جیبش صفر شده بود. عیارش متراژ خانه بود و پول جیبش. آنها را هم که از دست داد، شد هیچ. اما ارباب‌بازی‌هایش مانده بود برای محترم و سعید. خیال می‌کرد از عرش افتاده روی فرش. سعید اما خوب بلد بود از هیچ همه چیز بسازد. ته کوچه، مرغداریِ تعطیلی بود که همه را عاصی کرده بود، جز سعید که کارش شده بود سرک کشیدن در مرغداری و گشتن توی سوله و زیرورو کردن پرهای کنده‌شده. شنید: شانس آوردی پسر، درست افتادی وسط این تل پَر مرغ. راست گفته بود، دیوار دستِ‌کم سه متر ارتفاع داشت. اگر آن همه پر مرغ نبود، حکماً ساق پایش شکسته بود. از میان پرهای سفید و خرمایی، بلند شد و لباسش را که پُر از پر شده بود تکان داد. شنید: فقط یه قدقد کم داری، شدی عین مرغ! مرد جوان جوری روپایی می‌زد انگار توپ را چسبانده‌اند روی پایش. حتی پریدن سعید از روی دیوار سه‌متریِ مرغداری هم توپ را از پایش جدا نکرده بود. چشمش که می‌افتاد به توپ چهل‌تیکه، برق می‌زد.

سوالات مشابه درس 3 دفاعی نهم

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام